هدف از این پایان نامه رشته حقوق بررسی نگرش حقوق بین الملل در مقابل جدائی طلبی می باشد
تعداد صفحات | 88 |
حجم | 0 کیلوبایت |
فرمت فایل اصلی | doc |
دسته بندی | حقوق |
مقدمه
ادعای گروه هایی که خود را به عنوان یک مردم تلقی نموده و خواهان جدایی از کشور موجود وتشکیل کشور مستقل می باشند، در حقوق بینالملل تجزیهطلبی نامیده می شود .
حق جدایی از مفاهیمی است که دولت های مرکزی از بیان آن پرهیز می کنند، جدایی زمانی اتفاق می افتد که افرادی در یک کشور یا دولت، استقلال خود را از ساختار حکومتی اعلام نمایند. هنگامی که گروه قومی جدا شد، حکومت خود را در قسمتی از سرزمین حکومت مرکزی تاسیس می نمایند. یک جدایی می تواند روابط بینالمللی را همانند صلح داخلی ملتی که از آن جدا می شوند را تحت تاثیر قرار دهد. بیشتر کشورها، جدایی توسط یک شهر استان یا دیگر نهادها را به عنوان یکی از جرایم کیفری تلقی می کنند که به آنها اجازه استفاده از زور را می دهد. در قضایایی نادری دولت استقلال یک دولت جدا شده را شناسایی نموده است. این شناسایی ممکن است هنگامی که دیگر کشورها از استقلال جدا شده حمایت نمایند صورت گیرد. جدایی یکی از اشکال تشکیل کشور در کنوانسیون جانشین کشورها مصوب 1978 است.
دوبرخورد موسع و مضیق با این مفهوم شده است در مفهوم موسع هم شامل مواردی می شود که دولت قبلی به موجودیت خود ادامه می دهد وهم مواردی که نابود می شود و نیز شامل استعمارزدایی می شود. دیگر نویسندگان از جمله «مارسلو کوهن» تعریف مضیقی از آن ارائه می دهند .از نظرآنان جدایی خلق یک موجودیت جدید و مستقل است که ازطریق انفکاک قسمتی از قلمرو و جمعیت یک کشور موجود صورت می پذیرد، بدون آنکه رضایت کشور مزکور وجود داشته باشد. جدایی می تواند در اشکال مختلف اتفاق بیفتد. در مدل اول جدایی طلبان ممکن است با ترک سرزمین اصلی به شکل تقلیل یافته درایند مانند کوزوو. در مدل دوم، ممکن است جدایی از طریق توافق میان جمعیت یا حداقل سران دو دولت صورت پذیرد مانند چک واسلواکی و نهایتا مدل سوم زمانی است که بحرانی میان دو همسایه قدرتمند وجود دارد و از این رو کشوری را تقسیم بندی می کنند مانند تقسیم لهستان میان المان نازی واتحادیه شوروی سابق در جنگ جهانی دوم. هم چنین جدائی میتواند شکل الحاق به عنوان قسمتی از یک کشور دیگر باشد. اگر رضایت کشور موجود باشد به آن واگذاری گفته می شود .در مجموع دو نوع جدایی طلبی در میان اندیشمندان حقوق وجود دارد:
جدایی طلبی نامشروع جدائی طلبی ای است که خارج از موارد معرفی شده برای جدائی طلبی مشروع صورت میپذیرد.
جدایی طلبی مشروع به دوگونه است : یکجانبه و توافقی ، در شکل توافقی جدایی در جریان مذاکرات میان دولت مرکزی و جدایی طلبان صورت می پذیرد .( مانند جدایی نروژ از سوئد در سال 1905) و یا از طریق قانون اساسی صورت می پذیرد. (چنانچه اخیرا دادگاه عالی کانادا استقلال کبک را در نظر داشته است .)
بعضی اندیشمندان به این مسئله پرداخته اند که حق جدایی طلبی یکجانبه تحت شرایطی به وجود می آید و اینکه آیا یک قانون اساسی متضمن این حق می بایستی وجود داشته باشد یا خیر؟ اگرچه افرادی چون «سان استین» و «هرش من»2 ادعا می کنند که جدایی خارج از موارد توافقی موجب تضعیف قانون گرائی یا دموکراسی می گردد. به نظر می رسد مهم اثر چنین تعبیه ای در قوانین داخلی کشور، شناسایی قانونی کشور تازه استقلال یافته است. به این معنا که هرگاه دو یا چند نهاد مستقل خودمختاری یک نهاد سیاسی جدید را تشکیل دادند به محض علاقه برای جدایی از حکومت مرکزی مشروعیت می یابند .
فهرست مطالب
عنوان
چکیده
الف- بیان مسئله و اهمیت آن
ب- روش تحقیقات، مشکلات و محدودیت ها
ج- پیشینه تحقیق
د- سئوال ها
ه- فرضیه ها
و- اهداف تحقیق
مقدمه
بند اول : شرایط ماهوی
بند دوم: شرایط شکلی
الف- معاهدات بینالمللی
ب- حقوق بینالملل عرفی
بند اول: جنوب سودان
الف- زمینه و شرح موضوع
الف- زمینه و شرح موضوع
نتیجه گیری و پیشنهادات
منابع و ماخذ
چکیده انگلیسی